ن : mahtab am
ت : یک شنبه 27 مرداد 1392
ز : 19:41
|
+
چن وقت پيش دم در موسسه زبان منتظر بابام بودم بياد دنبالم نيم ساعت شد نيومد. منم خو بيکار نيستم پياده راهو اومدم. رسيدم سر کوچه،ماشين بابامو ديدم داره مياد سمتم. مثه چي پريدم جلوش ميگم چرا نيومدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ميگه
داشتم تلویزیون میدیدم يادم رفت !!
گفتم پس چی شد
اومدی بالاخره؟!
گفت یهو راز بقا
شروع شد ياد تو افتادم
من
راز بقا
نظرات شما عزیزان: